8/24/2013

پیمان عارف: دانستن ترکی استانبولی کودک زیر سن مدرسه تبریزی و تهدید امنیتی

آقای پیمان عارف یک فعال دانشجوئی اصلاح طلب است و به مسائل آزربایجان علاقمند. در جریانات قیام خرداد 1385 طرف صحبت مدیای فارس بود و اینور و آنور گزارشات عموما تحریف شده میفرستاد. پس از جریانات انتخابات 88 و اعتراضات موسوم به جنبش سبز، به زندان و شلاق محکوم شد و در مهر 90 به جرم توهین به احمدی نژاد به وی هفتاد و چهار ضربه شلاق زدند و عکس پشت کبود شلاق خورده وی هفته ها در مدیای اصلاح طلب ایرانی به نمایش گذاشته شد.
همانطور که مشاهده می کنید پیمان عارف دیروز در صفحه شخصی فیسبوک شخصی اش مطلبی منتشر نموده و توصیه هائی به وزیر جدید اطلاعات را عرضه می کند، وی می نویسد:
"چند روزی سفر آذربایجان بودم.
داشتم میندیشیدم که ای کاش وزیر اطلاعات جدید متوجه این نکته باشد که دموکراسی خواهی طبقه متوسط تهدید امنیت ملی محسوب نمیشود؛
تهدید امنیت ملی آن است که یک کودک زیر سن مدرسه تبریزی ترکی استانبولی را بهتر از فارسی یا حتی ترکی آذری سخن تواند گفتن!"
شاید با فوت اشخاصی به مانند احمد کسروی، ایرج و محمود افشار، عارف قزوینی، شیخ السلامی، پرویز ورجاوند و .. تفکر اینکه مبلغین راسیسم آشکار و ترکی زدائی در ایران رو به اتمام بوده اشتباه فاحشی را دچار شده ایم، چون به اصطلاح اصلاح طلبان نسل جدید فارس زبان که خود شاید چند روزی به علت دعوای خانوادگی با سیستم در زندان سپری کرده باشند همانند 100 سال پیش که شیخ الاسلامی ها و پرویز ورجاوندها گفتمان گرفتن کودکان ترک از والدین و سپردن آنها به خانواده های فارس زبان را به روز می کرده اند نسل جدید به اصطلاح اصلاح طلب فارس زبان نیز دقیقاً وجود زبان ترکی در مناطق ترک نشین را مسئله ای امنیتی دانسته و عدم وجود زبان فارسی در مناطق ترک نشین را بزرگترین تهدید امنیتی برای این جغرافیا معرفی می کم مانده که پیمان عارف لیست کودکان ترک زیر سن مدرسه را نیز که به زبان ترکی مسلط اند را نیز به وزیر اطلاعات جدید برای اعدام معرفی کند. نمایند و در آخر توصیه هائی نیز به وزیر جدید اطلاعات برای ترکی زدائی معرفی می کنند.
بدون ذره ای تردید عمل بسیار تحجر آمیز و نژادپرستانه اشخاصی به مانند پیمان عارف نشان از تفکر موجود در طیف اقلیت فارس زبان حاکم نسبت به تنوع زبانی، دینی و فرهنگی موجود در ایران چندملتی، چندزبانی، چنددینی و چندفرهنگی می باشد و تبلیغ سیاست های یکسان سازی امروز نیز به شدت جایگاه والائی ملابین بخش پیشرو فارس زبان حاکم دارد.
پیمان عارف به سبب تفکر ضدانسانی و ترک ستیز اش به عنوان دومین کاندید دریافت برترین نژادپرست ماه انتخاب می شود. برای انتخاب برترین نژادپرست شهریور 1392 می توانید از نظرسنجی موجود در وبلاگ استفاده کنید.

8/20/2013

محمد قائد: زبان خر را خلج می فهمد

بی بی سی فارسی در 28 مرداد 1392 اقدام به نشر مقاله ای با نام " شش دهه پس از شالاپّ بزرگ" به قلم محمد قائد نموده است که همانطور که در اسکرین شات گرفته شده از مقاله مشاهده می کنید نویسنده در قسمتی از مقاله می نویسد:
ضرب‌المثلی فارسی: زبان خر را خـَلـَج می‌فهم
متاسفانه به سبب فضای آلوده راسیستی 100 سال گذشته و اکنون حاکم بر ایران گفتمان نژادپرستی جزئی از گفتمان گروه اقلیت حاکم فارس زبان شده است. مهمترین نکته در اینجا رسالت رسانه ای بی بی سی فارسی و دست اندرکاران این رسانه می باشد که خود به مروج افکار ضدترک و ضدانسانی گروه اقلیت حاکم مبدل شده اند. جائی که ائدیتورهای این رسانه فارس زبان بدون کوچکترین نگرشی بر تولید محتوی مقالات و اخبار ارائه شده توسط نویسندگان این رسانه به راحتی خود به ابزاری برای ترویج گفتمان و ابزار راسیستی گروه اقلیت فارس زبان مبدل شده اند.
آقای محمد قائد به سبب توهین نژادپرستانه به ترکان خلج به عنوان اولین کاندیدای نژادپرستی تیرماه انتخاب شده و رای گیری انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 با کاندیداتوری ایشان آغاز می گردد.
لینک مقاله آقای قائد که آغشته به ایدئولوژی راسیستی هست در سایت بی بی سی فارسی:
www.bbc.in/16Cz6Un

7/22/2013

سید جواد طباطبائی به عنوان برترین نژادپرست تیر ماه 1392 برگزیده شد

با توجه به نظرسنجی که هر ماه برای انتخاب برترین نزادپرست در شبکه اجتماعی فیسبوک صورت می گیرد تیر ماه 1392 نیز دارای چندین کاندیدای دریافت برترین نژادپرست ماه که هر کدام به علتی مفتخر به دریافت چنین نامی شده بودند نیز شاهد بودیم، به طوریکه رغبت نظر دهنده گان در انتخاب نژادپرست تیر ماه بسیار بیشتر از ماه قبلی بوده و صدها نفر در نظرسنجی اینترنتی شرکت کردند. 
تعداد رای دهنده گان انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 حدود 286 نفر بوده است که این رقم قابل تامل نشان از جا افتادن این حرکت مدنی در شبکه اجتماعی فیسبوک می باشد، گرچه گروههای راسیست فارس زبان و پان ایرانیست به مانند همیشه با افزودن گزینه هائی به مانند پان ترکیسم، ذهتابی، با وجود تنوع کلامی  در ایران هیچ نژادی به غیر از نژاد ایرانی نداریم، ایران کشور هست و مردمش ملت ایران و سخن گفتن از نژاد عبث و ... سعی در به حاشیه راندن و هوچی گری این حرکت مدنی نمودند ولی گرداننده گان این حرکت مدنی خود به گشودن فضای باز سعی در نشان دادن این چنین حرکتهای هیستریک مابانه ای راسیستی در جامعه حاکم داشتند. تمامی کاندیداهای برترین نژادپرست ماه با توجه به ادله، گفتار و کردار شخص و یا گروه مشخص می گردد و سعی در عدم کاربرد هیچ گونه نظر دهی شخصی و یا گروهی بر علیه شخص و یا گروهی را در مورد انتخاب شخص و یا گروهی را داریم.
در نظر سنجی تیر ماه 1392 آقا سید جواد طباطبائی ( ایشان آزربایجانی می باشند و به گفته خود ترک نیستند) با توجه به گفته های سخیف و راسیستی ایشان نسبت به زبان ترکی، جامعه ترک، آزربایجان و ... از سوی 118 رای دهنده به عنوان برترین نژاپرست ماه برگزیده شده است. دومین و سومین نژادپرست تیر ماه به ترتیب آقای محمود یاوری به سبب توهین هویت ائتنیکی محسن ترکی با 57 رای و اداره اطلاعات خوی به سبب بازجوئی از یک نویسنده به خاطر چاپ کتاب ترمکی با 21 رای بوده اند.  برای مشاهده نظرسنجی می توانید از طریق اینجا اقدام کنید.

7/15/2013

بازیگر و کارگردان ایرانی بیتا فرخی: عثمانیان آدمخوار، ناموس ایرانیان و ایران پرستان

خانم "بیتا فرخی" بازیگر و کارگردان شناخته شده ایران  در صفحه فیسبوک شخصی اش  در مورد سریال ترکیه ای "حریم سلطان" نظرات شخصی اش را بدین گونه بیان نموده است:
حریم سلطان :
ژوزف = شاه طهماسب صفوی
تابوسکا = تبریز
فیروزه = برادرزاده شاه طهماسب
اگرچه تحریفهای تاریخی سریال حریم سلطان ، خنده آورتر از آن هستند که به محک تاریخ زده شوند ، اما شرم آورتر از کار سازندگان ترکیه ای ، کار مترجمان فارسی این سریال است که با فریب هر چه تمام تر نام طهماسب را به ژوزف! تبریز را به تابوسکا! و فیروزه سوگلی ایرانی سلطان را با نشان شیر و خورشید خاندان صفوی ، از خانواده ژوزف به خورد مردم ایران داده اند تا مردم ، ناآگاهانه ، با لذت هرچه بیشتر ، از تماشای تصرف تبریز به دست عثمانیان آدمخوار و به باد رفتن ناموس ایرانیان لذت ببرند . بر همه ایران پرستان است که مردم را از خواست شوم پشت این کار آگاه کنند. لطفا اطلاع رسانی کنید.
///
واقعاً این متن شایسته یک شخصی هست که ادعای هنر و هنرمندی دارد؟ آیا این یک نقد ادبی و هنری هست یا هوچی گری بر علیه فرهنگ دیگر ملت ها؟ براستی خانم بیتا فرخی بنا به چه دلیلی امپراطوری عثمانی را آدمخوار معرفی می نماید؟ آیا بواقع عثمانیان آدم خوار بوده اند؟ آیا به فرض محال و مثال آدم خوار بودن امپراطوری عثمانی ربطی به سریال ترکیه ای حریم سلطان دارد؟ آیا در این سریال ترکیه به اصطلاح به ناموس ایرانیان توهین شده؟ اگر بر فرض مثال توهین شده لشگرکشی و فراخوانی ایرانپرستان کاری شایسسته ی یک به هنرمند می باشد یا بیشتر یادآور ادبیاتی کوچه بازاری هست؟ خانم بیتا فرخی چرا بدون ارائه کوچکترین استدلال علمی و منطقی سعی در تحریف واقعیات این سریال و دست های شوم پشت پرده اش برای بی آبرو کردن ایرانیان سخن می گوید؟ آیا این نوعی راسیسم و نژادپرستی نیست؟ 
متاسفانه این عمل نژادپرستانه ایشان مورد توجه گروههای راسیست فارس زبان و پان ایرانیست واقع شده و در کامئنتها توهین های وقیعی به ترک و ترک زبان نان صورت گرفته است.
خانم بیتا فرخی به علت کاربرد مفاهیم عثمانیان آدمخوار و کلمات تحریک آمیز قومی همچون ناموس ایرانیان و ایران پرستان به عنوان یکی از کاندیداهای برترین نژادپرست تیر ماه 1392 معرفی می گردد. برای انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 می توانید از طریق اینجا در نظر سنجی شرکت کنید.
اسکرین شات منتشر شده از صفحه فیسبوک شخصی ایشان می باشد..
لینک تصویر هم در صورتکیه که پاک نکنند:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10151449087671610&set=a.60652771609.81909.60652306609&type=1&ref=nf

7/07/2013

روزنامه خبر ورزشی: پسران پارسی شکارچی شیرهای کوبائی

روزنامه خبر ورزشی منتشر شده به تاریخ یکشنبه 16 مهر 1392 به شماره 4652 تیتر "پسران پارسی شکارچی شیرهای کوبائی" را برای خبر سومین پیروزی تیم والیبال به اصطلاح ایران نه شیرهای پارسی انتخاب و استفاده نموده است.
طبیعتاً سالهاست که دیگر این جغرایا ایران نامیده می شود ولی اصرار ارگانهای دولتی – غیردولتی همچون روزنامه خبر ورزشی بر پارس و پارسی خواندن این جغرافیای چندملیتی، چندزبانی، چنددینی، چندفرهنگی و ... نشان از تداوم کتمان میلیونهاغیر فارس در این جغرافیا می باشد.  
ترویج فارس و فارسی گری با میلیارد ها بودجه دولتی و ملی در حالی صورت می پذیرد که دیگر ائتنیک های زبانی – فرهنگی ساکن این جغرافیا از کوچکترین حقوق شهروندی از جمله به رسمیت شناخته شدن هویت ائتنیکی – زبانی شان، آداب و رسوم ، تاریخ، فرهنگ و ... متفاوتشان با گروه غالب فارس زبان برخوردار نمی باشند و سیاست های آسیمیلاسیون، انتگراسیون در گروه اقلیت غالب، و ژنوساید گرچه که پروژه پارسیزه کردن ملیت های غیرفارس از پول به اصطلاح ملی گرفته تا سنگ توالت های وطنی در همه جا به امری رایج تبدیل شده است. زبانی – فرهنگی شان تداوم دارد.
بدون تردید بازیکنان تیم والیبال ایران همگی دارای هویت ائتنیکی فارس نمی باشند و کاربرد این مفهوم که دارای بیشینه ای راسیستی در ذهن دیگر ملتهای مستمعره به سبب پروژه ملت سازی یک زبان- یک ملت – یک ایدئولوژی هست نشان از تداوم کتمان دیگر گروههای ائتنیکی به صورت سیستماتیک می باشد.
به سبب کاربرد این تیتر راسیستی روزنامه خبر ورزشی به عنوان یکی از کاندیدا های برترین نژادپرست تیر ماه 1392 انتخاب شده و به لیست این ماه افزوده می شود.
یاد آور شویم برای انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 می توانید از طریق نظرسنجی که در شبکه اجتماعی فیسبوک در اینجا به فعالیت مشغول می باشد شرکت کنید

7/04/2013

شهرداری اورمیه: فراخوان جشنواره ملی خلیج من فارس

درحالیکه دریاچه اورمیه نگین آزربایجان در حال خشک شدن بوده و بنا به آمارهای غیرقابل اعتماد دولت ایران اکنون 70% از دریاچه اورمیه خشک شده شهرداری اورمیه در حرکتی عجیب و قابل تامل اقدام به برگزاری جشنواره ای با نام "خلیج من فارس" نموده است.
در سایت شهرداری اورمیه در مورد برگزاری جشنواره خلیج من فارس چنین آمده:
شهرداری ارومیه با تكیه بر عنایات و الطاف الهی، به منظور بسترسازی جهت خلق آثار بدیع و برجسته به مسائل ملی و همچنین ارج نهادن به هنر هنرمندان متعهد جشنواره ملی خلیج من فارس را برگزار می‌ نماید
از همه هنرمندان با ذوق در عرصه های زیر جهت شركت در جشنواره مذكور دعوت می‌شود.
موضوعات :
- شعر و یا قصه در خصوص خلیج فارس
-بهترین عکس در پیرامون خلیج فارس
جمله ای در خصوص خلیج من فارس  
حال سوال اینجاست که شهردار اورمیه چرا مسئله مهمی به مانند دریاچه اورمیه را فراموش نموده و اقدام به برگزاری جشنواره خلیج من فارس که دولت ایران هر ساله میلیاردها دلار پول ملی را صرف ترویج و تولید پروپاگاندا برای این نام می کند نموده است؟ چرا مسئله خشک شدن دریاچه اورمیه برای شهرداری اورمیه مسئله ای ملی معنا نداشته ولی مسئله نام خلیج فارس برای ایشان مسئله ملی تلقی گردیده است؟ در ثانی زمانیکه اسامی ترکی جزایر دریاچه اورمیه توسط دولت ایران با اسامی جعلی فارسی تغییر داده شد پس چرا شهرداری اورمیه سکوت کرد؟
شهرداری اورمیه به دلیل برخورد تبعیض آمیز و نژادپرستانه اش به عنوان یکی از کاندیداهای برترین نژادپرست تیر ماه 1392 انتخاب می شود.
برای رای دهی به نظرسنجی انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 می توانید از اینجا اقدام نمائید.
منبع خبر:
سایت شهرداری اورمیه به لینک 
http://tinyurl.com/orvyucj

7/03/2013

سیدجواد طباطبایی: آزربایجانی ها ترک نیستند،مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد كه اينان ميیخواهند مدرسه آذری درست كنند؟

آقای سید جواد طباطبائی زاده متولد 1324 از تبریز دارای اصلیتی ترک به تازگی مصاحبه ای با مجله مهرنامه داشته است که دقیقاً تمامی گفتگوی مجله مذکور با ایشان را در زیر گرد آورده ایم. در مصاحبه ایشان با غضب و بی احترامی تمام به هویت ترک، زبان ترکی، آزربایجانی، ادبیات ترکی، تاریخ ترک و هر مفهومی که با این مفاهیم شاید مرتبط باشند تاخته اند. ایشان در این مصاحبه صدها ادعای به شدت راسیستی همچون آزربایجانی ها (مردمان ترک موجود در آزربایجان) ترک نیستد، توهین، تحقیر، کتمان هویت ائتنیکی و زبانی ترک و.. که سالها پیش توسط امثال احمدکسوری، ایرج و محمود افشار و بقیه پان ایرانیستهای ترک ساخته و پرداخته شده بود را به روز ساخته و تحویل خواننده داده اند.
ایشان به سبب این مصاحبه و رویه ای که تاکنون داشته و در این مصاحبه نمود بیشتری داشته به عنوان یکی از اصلی ترین کاندیدهای برترین نژادپرست تیر ماه 1392 انتخاب و به لیست کاندیداها افزوده می شود، گرچه که ایشان لایق نشان برترین نژادپرست سال میباشند.
برای انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 می توانید از اینجا و در رای گیری که در شبکه اجتماعی فیسبوک در جریان می باشد شرکت کنید.
مصاحبه ایشان در سایت اطاعاتی "آذری ها" دوباره نشر شده و لینک منبع نیز در آخر آورده شده است، مصابحه ایشان بدون کوچکترین تغییری به خوانندگان عرضه می شود.
و سخن آخر اینکه همیشه به یدک کشیدن هویت اجباری ترک و زبان مادری ترکی دلیلی بر پیوند شخص مذکور با جامعه نیست...       
سیدجواد طباطبایی در گفتگو با شماره جدید مهرنامه که در واقع شرح بخشی از زندگی نامه وی بود به مسائلی همچون پیشه وری، فرقه دموکرات، پان ترکیسم و ملی گرایی پرداخت.
به گزارش سایت خبری – تحلیلی آذری ها استاد جواد طباطبایی در گفتگو با مهرنامه با اشاره به تجربه های تاریخی عنوان داشت "زمینه رشد پان ترکیسم اشکالات مدیریتی در کشور است اما قدرت های منطقه ای نیز در تداوم آن نقش اساسی دارند". وی با اشاره به وجود زبان های محلی در ایران ادامه داد: زبان های محلی ایران از لحاظ فرهنگی فاقد اهمیت اند و بیش از این قابلیت بسط و گسترش ندارند. محمد قوچانی،حامد زارع و محمد هاشمی در گفتگو با جواد طباطبایی اظهار داشت که زاد روزش توام با تسلط ارتش سرخ و فرقه دموکرات پیشه وری بر تبریز بوده است.
طباطبایی در خصوص هویت مردم آذربایجان گفت هر چه در اطراف خودم نگاه می کنم کمتر کسی را می بینم که حس ترک بودن را بر در ایران اقلیت نداریم،تمایزها و تفاوتها داریم که مایه غنا است
احساس ملیت ایرانی ترجیح دهد. البته ترک را به مسامحه به کار برده ام. آذربایجانی ها ترک نیستند. بلکه ایرانیانی هستند که به یکی از زبان های مشتق از ترکی سخن می گویند.
 استاد طباطبایی با اشاره به برخی تحرکات نفرت پراکنانه قومی در سال های اخیر در پاسخ به سوالی در خصوص آموزش و پرورش گفت:
"پان ترکیست ها حرف بی ربط زیاد می گویند و افسانه می بافند و چیزی از پیچیدگی های سیاسی نمی فهمند"
استاد سابق دانشگاه تهران در در فرازهایی از سخنان خود اشاره داشت که برای من "ایران بزرگ فرهنگی" مطرح است. وی گفت دولت های ایران از بسیاری از دولت های اروپایی مانند فرانسه که بعد از انقلاب با یک سیاست خشن فرهنگی همه زبان های رایج را از بین برده و یکسان سازی کرد بهتر عمل کرده است.در فرانسه دهها زبان وجود داشت که انقلاب همه آنها را از میان برداشت...در ایران همه چیز متولی دارد جز ایران. من در میان دوستان آذری خارج کشور که بعضی از آن ها از امپریالیسم فارسی صحبت میکنند کسی را ندیدیم که به بچه خود ترکی یاد بدهد اما همین ها از آنجا داد می زنند که بچه های تبریز باید ترکی بخوانند. مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد که اینها میخواهند مدرسه آذری درست کنند! کل منابع ادبی موجود آذری را می توان در دو ترم برای پان ترکیست ها تدریس کرد.
در زیر بخش هایی از مصاحبه طولانی جواد طباطبایی را با مهرنامه می خوانید. علاقه مندان می توانند برای خواندن بخش های دیگر آن و همچنین دهها مطلب دیگر در حوزه علوم انسانی به شمار جدید (تیر 1392) مراجعه نمایند.
هاشمی: شما آذری‌ زبان بودید و در مدرسه فارسی را فراگرفتید.‌ آیا تضاد میان آذری اندیشیدن و فارسی سخن گفتن را هیچ‌گاه احساس نكردید؟ قبل از آن بفرمایید كه از چه زمانی با زبان فارسی مواجه شدید؟
من در خانواده آذری‌زبان به دنیا آمده‌ام و طبیعی است كه زبان مادری‌ام آذری باشد. اما به خاطرم می‌آید كه وقتی رادیو را به گوش‌مان می‌چسباندیم تا بتوانیم از پس تمام خش‌ها و پارازیت‌ها، برنامه گل‌ها را بشنویم، از نخستین مواوقعی بود كه با زبان و ادبیات فارسی مواجه می‌شدیم. عمویم علاقه‌ای به موسیقی ایرانی داشت و شنونده دایمی برنامه‌های گل‌ها بود. در حاشیه بگویم كه با او چند بار آواز خواندن اقبال آذر را به طور حضور شنیدم. علاقه‌ای نیز به ظلی داشت كه در همان زمان مرده بود اما آواز او را بسیار تعریف می‌كرد، باری، طبیعی است كه تا وقتی در دبستان بودم، چندان فارسی نمی‌دانستم، اما وقتی وارد دبیرستان شدم به‌طور كامل می‌توانستم فارسی بخوانم و تا حدی نیز صحبت كنم.
هاشمی: در مورد احساس ناسیونالیستی چه چیزی می‌توانید بگویید؟ شما گفتید كه تعلق خاطری به فرقه دموكرات نداشته‌اید، اما در گل نگاه مثبت به آنها داشتید یا منفی؟ نگاه‌تان به آذربایجان و نسبتی كه با ایران در ذهن شما می‌توانست داشته باشد را نیز توضیح دهید.
نگاهم به فرقه دموكرات هرگز چندان مثبت نبود و در مورد جدا شدن آذربایجان از ایران نیز اصلاً دیدگاه مثبتی نداشتم. اما اقداماتی كه فرقه دموكرات در تبریز انجام داده بود، موجب شده بود كه مردم در مورد آنها به افسانه‌پردازی و اسطوره‌سازی روی آورند. به عنوان مثال زمانی در تبریز قحطی نان پیش آمده بود و نانوایان شهر نان نمی‌پختند یا اگر می‌پختند، گران می‌فروختند. نزد عامه مردم مشهور است كه پیشه‌وری قول داده كه ظرف دو ساعت موضوع را حل می‌كند. رئیس فرقه به اولین نانوایی كه می‌رسد از شاطر می‌خواهد كه چند نان به او بفروشد.
بریده ای از مطالب سطحی و تحریف گرایانه ارگان فرقه در 1324
وقتی شاطر از فروختن نان سر باز می‌زند، پیشه‌وری دستور می‌دهد كه نانوایی بیچاره را زنده‌زنده در تنور بیندازند. صبح روز پس از این ماجرا همه نانوایی‌های شهر باز بوده و به تعداد كافی و حتی مازاد مورد نیاز اهالی تبریز نان وجود داشته است. مردم نیز این اتفاق را سحر و جادوی پیشه‌وری در حل مشكلات اقتصادی می‌دانستند و آن را برای یكدیگر تعریف می‌كردند. از این داستان‌ها در كودكی بسیار شنیده بودم بی‌آنكه كه علاقه‌ای به فرقه پیدا كنم. البته این ماجرا یك فاجعه تمام‌عیار است، اما فرقه دموكرات اقدامات مؤثری نیز در تبریز انجام داده است. در مورد همان خیابان فردوسی گفتم از وسط شهر می‌گذشت و به بازار می‌رسید، نیز می‌گفتند كه در سال 1324 پیشه‌وری در طول یك شب مقررات منع آمد و شد برقرار كرده بود و تا صبح خیابان را آسفالت كرده بود و ظاهراً دوام آسفالت تا همین چند سال پیش هم تصور عمومی را تحت تأثیر خود قرار داده بود. البته به احتمال بسیار برخی از این داستان‌ها افسانه باقی است، اما به هر حال نخستین دانشگاه تبریز و ایستگاه رادیویی شهر را فرقه دموكرات ایجاد كرد. اما به هر حال تجزیه‌طلبی فرقه امری نیست كه بتوان آن را به مسامحه برگزار كرد. برای من وحدت سرزمینی ایران همیشه یك اصل غیرقابل بحث بوده است.
 قوچانی: شما موقعی كه در تبریز بودید، خودتان را ابتدا آذربایجانی می‌دانستید یا ایرانی؟ تضادی در كار نبود؟
در آن موقع ما اصلاً تصور جدایی‌طلبانه از آذربایجان نداشتیم. بلكه فكر می‌كردیم كه یكی از ایالات مهم ایران، آذربایجان است. آذربایجان، مانند همه ایالت‌های دیگر ایران، بخشی تجزیه‌ناپذیر از ایران است. گمان نمی‌كنم در این باره بحثی وجود داشته باشد. البته وقتی این وحدت سرزمینی پذیرفته شد می‌توان درباره چگونگی اداره آن بحث كرد.
 هاشمی: شما اینگونه فكر می‌كردید یا اینكه فضای عمومی هم اینگونه بود. چون به نظر می‌رسد اقدامات پیشه‌وری و طرفداران‌اش در راستای جدا شدن آذربایجان از ایران بود.
اگر همه در آذربایجان خواستار جدایی از ایران بودند كه حاكمیت در تهران نمی‌توانست تبریز را پس بگیرد. فرقه نواحی بسیاری از آذربایجان را پیش از آن كه ارتش شاهنشاهی از تهران برسد خالی كرده بود. تردیدی نیست كه پیشه‌وری و طرفداران‌اش قطعاً نقشه‌هایی در سر داشتند كه به نظر من هرگز با خواست‌های مردم آن جا همخوانی نداشت. تا جایی كه به خاطر دارم برای شخص من، همواره ایران بزرگ فرهنگی مطرح بوده است و از این جهت شاید من نماینده خوبی برای پاسخ دادن به این پرسش نباشم ولی هر چه در اطراف خودم می‌نگرم، كمتر كسی را پیدا می‌كنم كه حس ترك بودن را بر احساسات ملیت ایرانی ترجیح دهد. البته ترك را به مسامحه به كار بردم. آذربایجانی‌ها ترك نیستند، بلكه ایرانیانی هستند كه به یكی از شاخه‌های زبانی مشتق از تركی سخن می‌گویند؛ مهاجرانی تركی یا تركمانی كه به تدریج در مناطق روستایی آذربایجان ساكن شده بودند به تدریج با ساكنان اصلی در هم آمیخته و در آن مستحیل شده‌اند. حتی امروزه رگه‌های ظاهر تركی را در ساكنان برخی روستاها می‌توان دید، اما در شهرهای بزرگ چنین نیست.
هاشمی: اما یكی از مسائلی كه پان‌تركیست‌ها مطرح می‌كنند، ناظر به آموزش و پرورش است. آنها ادعا می‌كنند كه كودكی كه تا شش سالگی به زبان آذری صحبت كرده است، وقتی در هفت سالگی وارد مدرسه می‌شود، مجبور می‌شود كه كه فارسی تحصیل كند. نظریات در این مورد چیست؟
پان‌تركیست‌ها حرف بی‌ربط بسیار می‌گویند و افسانه می‌بافند. در همین سال‌های اخیر یك بار در دانشگاه تبریز جوانی می‌گفت كه زرتشت هم آذربایجانی بوده و از این ترهات. البته به شوخی به او گفتم یولداش اینكه تف سر بالاست. او گمان می‌كرد زرتشت ترك بوده و اوستا را نیز به تركی سروده بوده است! اما بعداً فارس‌ها ـ به قو اینها ـ آن را به اوستایی ترجمه كرده‌اند. درباره پان‌تركیست‌ها چند مسأله را باید اینجا در نظر داشت. اولاً ایران بزرگ را حوزه‌ای فرهنگی می‌دانم كه به صورت ممالك محروسه فهمیده می‌شده است. یعنی این‌كه ایران بزرگ وحدت كثرت‌های قومی و فرهنگی بوده است. به خلاف پان‌تركیست‌ها نمی‌توان گفت ما را مجبور می‌كردند كه در مدسه فارسی صحبت كنیم. ما چند ساعت در دبستان درس فارسی می‌خواندیم، در زنگ‌های تفریح و پس از تعطیل شدن مدرسه نیز وقتی می‌خواستیم با یكدیگر بازی كنیم، تركی صحبت می‌كردیم. هیچ اتفاق خاصی هم نمی‌افتاد؛ یعنی زبانی را یاد گرفتن برای ایرانیان اجبار سیاسی نبود و نیست، اگر بتوان گفت اجبار فرهنگی است. دیگر این‌كه تا پیش از صدور ایدئولوژی‌های جدید شوونیستی به ایران، ایران‌ها مسائل را به این صورت نمی‌فهمیدند. در تبریز نوعی آمیزش «طبقاتی» شگفت‌انگیزی وجود داشت. البته برخی محله‌ها نسبت به برخی دیگر اعیانی‌تر به حساب می‌آمد، اما حتی این محله‌ها هم محله‌های بسته نبودند. طبقات فرودست در كنار طبقات فرادست زندگی می‌كردند. محله‌های به كلی اعیان‌نشین با تأخیر بسیار و به تدریج در دهه چهل پیدا شدند كه دلایلی پیچیده دارد. تبریز به لحاظ شهری ساختار پیچیده‌ای داشت. تا دهه‌های اخیر و مهاجرت‌های روستایی انسجام خاص خود را داشت. منظورم این نیست كه تمایزهای طبقانی نبود، بلكه می‌خواهم بگویم انسجام اجتماعی به نوعی بود كه تنش‌های در بنیادها را به حداقل فرو می‌كاست. 
قوچانی: یعنی می‌فرمایید ایدئولوژی‌های جدید به این تعارض دامن زده بود؟
بله، زمینه رشد پان‌تركیسم اشكالات مدیریتی در كشور است اما قدرت‌های منطقه‌ای نیز در تداوم و انتشار آن نقشی اساسی دارند. بیشتر پان‌تركیست‌ها ـ مثل اكثریت روشنفكری ایران ـ چیزی از پیچیدگی‌های سیاست در نمی‌یابند. گروهی نیز در خارج از ایران وجود دارند كه دانسته یا ندانسته آب در آسیاب دشمنان ایران می‌ریزند. ایدئولوژی پان‌تركیسم مبتنی بر نوعی فراموشی تاریخی است كه با آمیخته شدن با افسانه بافی‌های به ظاهر تاریخی به ملغمه‌ای از بیسوادی و بی‌شعوری تبدیل شده است. تلویزیون جمهوری آذربایجان را نگاه كنید خواهید دید عقب‌ماندگی و ابعاد بیسوادی تا كجاست من برنامه‌ای دیدم كه ثابت می‌كرد ابن‌سینا از فیلسوفان آذربایجان بوده است. به این دلیل كه ابن‌سینا در همدان وزیر بوده و در همان شهر نیز فوت كرده است و از آنجا همدان یكی از شهرهای آذربایجان «جنوبی» است، پس او آذربایجانی است. یعنی ابن‌سینا متعلق به آذربایجان و آذربایجان متعلق به جمهوری آذربایجان به ریاست الهام علی‌اف و شركا است. فكر نمی‌كنید این طور جعل تاریخ بیش از حد ابلهانه است. البته، الهام علی‌اف نه سوادی دارد و تجزیه و نمی‌تواند بداند، اما رفیق حیدر علی‌اف می‌دانست كه همه دانشگاه‌ها و علمای اتحاد جماهیر هفتاد سال از این افسانه‌ها می‌بافته‌اند. امروزه از آن همه علم جز انبوهی كاغذ باطله برای خمیر كردن باقی نمانده است. سال‌ها پیش دوست كُردی هم می‌گفت كه چون مادر ابن‌سینا كُرد بوده باید او را كُرد به شمار آورد. درواقع، این عقب‌ماندگی را اگر با فلسفه ابن‌سینا تركیب كنیم باید بگوییم: فلسفه عقب‌ماندگی!
 زارع: اما اینكه در ایران چندین قوم و نژاد...
ببینید! ایران به لحاظ تاریخی پیوسته ممالك محروسه بوده است. در ایران همیشه به چند زبان صحبت می‌شده است. دولت‌های ما نیز در مجموع دولت‌های بدی بوده‌اند اما همین دولت‌های بد ما از بسیاری دولت‌های پیشرفته اروپایی نظیر فرانسه كه پس از پیروزی انقلاب 1789 با یك سیاست فرهنگی خشن همه زبان‌های رایج در كشورش را از بین برد و یكسان‌سازی كرد، بهتر عمل كرده‌اند. در فرانسه دهها زبان وجود داشت كه انقلاب فرانسه آنها را از میان برداشت. اما تنوع فرهنگی ایران این امكان را داده است كه به طور مثال احمد كسروی در اندرونی خانه‌اش تركی صحبت كند و در جامعه یكی از نویسندگان طراز اول فارسی باشد. بنابراین تعارضی وجود نداشته است كه بخواهد برطرف شود. اما این كه برخی می‌گویند شما تحت ستم بوده‌اید و نمی‌دانستید كه دارند به اجبار زبان فارسی را در مدارس به شما می‌آموزانند، مسأله جدیدی است كه پشتوانه فرهنگی و تاریخی ندارند و نشأت گرفته از ایدئولوژی‌های جدید است. گمان نمی‌كنم برخی كسانی كه این سخان را می‌پراكنند مجانی این كار را می‌كنند. من یك بار گفتم كه در ایران همه چیز و همه كس متولی دارد، جز ایران. من در میان دوستان آذری خارج كه برخی از آنها حتی از امپریالیسم فارسی و غیره سخن می‌گویند هیچ یك را ندیده‌ام كه به بچه خود تركی هم یاد بدهد. اما همین از پاریس و لندن و نیویوك شعار می‌دهند كه بچه‌های تبریزی باید تركی درس بخوانند. مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد كه اینان می‌خواهند مدرسه آذری درست كنند و زبان امپریالیستی فارسی را تعطیل كنند؟ كل منابع ادبی موجود آذری را می‌توان در دو ترم در دانشگاه برای پان‌تركیست‌ها تدریس كرد. من مخالفتی با این تدریس ندارم و ضروری نیز هست. حیدر بابای شهریار یك اثر بزرگ ادبی است. من اگر فارسی زبان می‌بودم و دانشجوی سال دوم دانشگاه، در چنین كلاسی شركت می‌كردم و یاد می‌گرفتم.
اما ادعاهای پان‌تركیست‌ها از سنخ دیگری است. می‌گویند زبان فارسی را دولت اجبار كرده است و نتیجه می‌گیرند كه برای مبارزه با آن باید زبان آذری را اجباری كرد یعنی سلب آزادی زبان در حرف زدن، نوشتن و حتی رادیو و تلویزیون از مردم و اجبار آنها به پان‌تركیسم. یك ایرانی متوسط را با یك اهل آذربایجان به اصطلاح «شمالی» مقایسه كنید، البته اگر روسی یا چند كلمه انگلیسی نداند، خواهید دید كه استاد دانشگاه باكو به اندازه دهاتی ایران سواد و بیشتر از آن شعور ندارد. به تجربه می‌گویم! چند دانشجوی دوره دكتری باكو به من مراجعه كرده‌اند و از طریق انها می‌دانم كه حد دانشگاه‌ها و استادان چگونه نازل است. این ربطی به زبان دارد. اجبار به تركی خواندن محروم كردن فرد از سرمایه عظیم فرهنگی است كه زبان فارسی تولید كرده یا به این زبان منتقل شده است. یك جمله از همین زرتشت كه گویا آذری است یا ابن‌سینا كه اخیراً تغییر ملیت داده به آذری ترجمه كنید تا بعداً در مورد آن بحث كنیم. برخی از مدعیان كه در سال‌های اخیر در خارج زندگی كرده‌اند و گمان می‌كنند چیزی یاد گرفته‌اند مثال‌های خنده‌داری هم یاد گرفته‌اند و تكرار می كنند.
ببینید مثال زدن كشورهای پیشرفته مشكلی را حل نمی‌كند كشورهای اسكاندیناوی كه گویا از مثال‌های جالب است با پشتوانه‌ای كه زبان آلمانی دارد، مثال بدی است. این كشورها زبان دومی دارند كه به تدریج دارد به زبان علم تبدیل می‌شود كه انگلیسی است. با هفت، هشت یا ده میلیون جمعیت؛ یك زبان نمی‌تواند فرهنگی پایدار و گسترده پیدا كند. امروزه برای كشورهای اسكاندیناوی صرف نمی‌كند كه همه منابع اساسی را ترجمه كنند. البته در كشورهای پیشرفته زبان را یاد می‌گیرند. هر آلمانی، هلندی، سوئدی و... سه چهار زبان را می‌داند. اما ما داریم اینگونه تبلیغ می‌كنیم كه آن یك زبانی را كه مجانی یاد می‌گیریم و البته دریچه‌ای به دنیای از فكر و فرهنگ است فراموش كنیم و به اجبار آذری بیاموزانیم و به «دده گور گوت» خویش، كه گویا حماسه ملی تركان است، برگردیم.
حدود ده سال پیش زمانی كه در برلین زندگی می‌كردم یك بار دوستی را دیدم كه دعوت شده بود در جلسه هویت چیان تركی شركت كند. پدر او از رجال مهم ایران و اهل تبریز بود و به نظر من از باب استفاده ابزاری او را دعوت كرده بودند. به او گفتم كه اگر من جای او بودم در چنین جلسه‌ای شركت نمی‌كردم. او نیز پاسخ داد كه حتی سخنرانی خود را نیز به زبان فارسی انجام می‌دهد. اگرچه او كاملاً آذری زبان است، اما به گفته خودش اصلاً نمی‌توانست مباحث جدی سیاسی را به تركی بیان كند. از او در مورد مباحثی كه قرار است در كنفرانس طرح شود نیز پرسیدم. می‌گفت آنها خواستار تأسیس مدارس آذری زبان در نقاط مختلف آذربایجان هستند، چرا كه معتقدند حكومت به اجبار دانش‌آموزان را به زبان فارسی یاد گرفتن وادار می‌كند.
به او گفتم كه این درست نیست. چرا كه ما مجبور بوده‌ایم كه زبان فارسی بیاموزیم، نه ما می‌توانیم اجبار كنیم كه آذری تدریس شود. این‌كه ما فارسی یاد گرفته‌ایم، امری تاریخی است كه به طور تاریخی اتفاق افتاده است. چند صد سال تركان بر ایران فرمان رانده‌اند چرا نتوانسته‌اند اجبار كنند كه زبان فرهنگی همه ایرانیان تركی باشد. زبان فارسی را تركان به هندوستان برده‌اند. مگر سلطان محمود نمی‌توانست بخشنامه صادر كند كه به جای چهارصد شاعر زرین‌كمر فارسی زبان، پانصد شاعر زرین‌كمر ترك زبان برای دربار استخدام كنند. او كه قدرتی بیش از تاواریش الهام علی‌اف داشت نمی‌‌توانست این امر را اجباری كند این امر است معنای تاریخی وضع كنونی ما.
باری، به آن دوست گفتم بر فرض دهم كه این یك اجبار باشد و بر منطق استبداد بنیاد گرفته باشد، جانشین كردن یك استبداد با استبداد دیگر طیره عقل است. سپس به او گفتم كه من و تو هر دو تبریزی هستیم و اوضاع آذربایجان را می‌شناسیم. اگر همین فردا سه مدرسه انگلیسی زبان فارسی زبان و آذری زبان را كنار یكدیگر تأسیس كنند، سی یا چهل نفر بیشتر در مدرسه آذری اسم‌نویسی نمی‌كنند اما همین تبریزی‌ها از نیمه‌های شب برای ثبت‌نام در مدرسه انگلیسی صف می‌بندند. این واقعیتی كه به تجربه بر آن واقفم. چه این‌‌كه یك سال تحصیلی را در دبیرستان فرانسوی تبریز تدریس داشتم و شاهد علاقه پدران و مادران به ثبت‌نام فرزندان‌شان در این گونه مدرسه بوده‌ام.
یك نكته سیاسی دیگر هم وجود دارد كه به‌ویژه برای مهاجرانی می‌گویم كه در سال‌های اخیر چیزهایی از سوئد و سوئیس یاد گرفته‌اند و فكر می‌كنند اگر آذربایجان به قول اینان جنوبی به شمالی بپیوندد. این مجموعه بهشت برین می‌شود. تردیدهای بسیاری در وجود چنین بهشتی وجود دارد و تاریخ هم تاكنون نشان نداده است كه بهشتی روی زمین تحقق پیدا كرده باشد. اما همان آذربایجان شمالی جزیی از جهنمی در همسایگی ما بوده است. چرا كه جمهوری علی‌اف هم هنوز ادامه همان استبداد استالینی است.
اگر در ایران زبان افرسی زبان دانش و فرهنگ نمی‌بود، لاجرم می‌بایست زبان دیگری از بیرون تحمیل می‌شد. مثال هند جالب‌تر است كه پان‌تركیست‌ها خیلی علاقه‌ای به آن نشان نمی‌دهند در هند صدها زبان وجود دارد، اما هند به‌عنوان یك دولت ناچار یا فارسی حرف زده یا انگلیسی زبان‌های محلی ایران، اعم از زبان‌های ایرانی و غیرایرانی، آذری یا كُردی و... زبان‌های فرهنگی مهم نیستند، از آذری آذربایجان شمالی واژه‌های فارسی را حذف كرده‌اند، اما ناچاری روسی وارد شده است. شاهكار زبان آذری كنونی همان حیدر بابایه سلام است و بیش از آن نمی‌توان بسطی به آن زبان داد، می‌توان مجبور كرد كه آذربایجانی‌ها فارسی را فراموش كنند و جز به زبان آذری تحصیل نكنند، اما روسی یا انگلیسی جای فارسی را خواهد گرفت.
هاشمی: یعنی شما هیچ وقت به‌عنوان یك آذربایجان و آذری زبان احساس اقلیت بودن را در تهران تجربه نكردید؟
البته كه نه البته ما دانشجویان آذری در آغاز لهجه تركی داشتیم و می‌دانید كه بدترین مكان برای یك آذری زبان، دانشكده حقوق است، چون همه درس‌ها یك حرف «قاف» دارد شوخی‌هایی هم در این میان می‌شد، اما این چیزی است كه شامل همه شهرستانی‌ها می‌شد و البته بگذریم از این‌كه خودمان در تبریز بسیار به لهجه اهالی دیگر شهرستان‌های آذربایجان خندیده بودیم. اقلیت بودن با متفاوت بودن فرق دارد. در ایران اقلیت نداریم. تمایزها و تفاوت‌ها داریم كه مایه غنای فرهنگی و احساسی ماست. با كمی شیطنت می‌گویم كه فارسی زبان كمی مغبون است كه هیچ یك از زبان‌ها و فرهنگ‌های فرعی دیگر كشور را نمی‌شناسد. من و یك كُرد و... به وجوهی از فرهنگ این كشور دسترسی داریم كه بسیاری از شما ندارید.
یك شوخی دیگر این كه برخی فكر می‌كنند رضاشاه و سیاست استعماری پشتیبان او، این شوخی با شهرستانی‌ها را باب كرده‌اند تا ـ سابقاً چپی‌ها می‌گفتند ـ انتقام خودشان را از خلق‌های پیشرو ـ یعنی اینجا اهالی تبریز كه مكان صدور عقب‌مانده‌ترین گروه‌های توده‌ای‌ها و چریك‌ها بود ـ بگیرند! زمان شمس تبریزی كه هنوز تبریز آذری ـ در معنای قدیم ـ حرف می‌زد می‌گفتند تبریزی خر است. دلیل آن هم این جمله شمس است كه مقالات او را یكی از مفاخر بزرگ تبریز تصحیح كرده. از جمله نقل می‌كنم شمس می‌گوید: چه گویی كه تبریزی خر باشد. در تبریز بزرگان باشند كه من كمترین ایشانم! اینها را نقطه قوت‌های این كشور می‌دانم. بگذریم!
منبع: سایت اطلاعاتی آذری ها
http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=748

6/30/2013

اداره اطلاعات خوی: حمید رستمی داستان نویس ترک به خاطر چاپ کتاب به زبان ترکی مورد بازجویی قرار گرفت

مامورین وزارت اطلاعات حمید رستمی (آرغیش) را به خاطر چاپ یکی از کتاب‌هایش، مورد بازجویی و تهدید قرار دادند.
چهارشنبه ۵ تیر ۹۲ مامورین اداره‌ اطلاعات شهرستان خوی با حضور در محل کار حمید رستمی، داستان‌نویس و روزنامه‌نگار ترک وی را به خاطر چاپ یکی از کتابهایش مورد بازجویی قرار داده‌اند.
مامورین امنیتی ضمن تهدید این نویسنده با غیر مجاز دانستن چاپ این کتاب، خواستار تحویل تمام نسخه‌های موجود آن شده‌اند.
حمید آرغیش داستان‌نویس ترک ساکن خوی سال گذشته اقدام به انتشار کتاب “۸۰ ایل‌ حیکایه‌میز” (قصه ۸۰ ساله ما) توسط انجمن غیر دولتی “قیزیل اؤزن” نموده بود.
محتوای این کتاب کاملا ادبی و شامل داستان‌های کوتاه نگاشته شده توسط نویسندگان مختلف ترک در هشتاد سال گذشته می باشد.
حمید آرغیش قبلا در اعتراضات روز جهانی زبان مادری (۲ اسفند) در سال ۱۳۸۵ نیز بازداشت و توسط دادگاه انقلاب شهرستان خوی به یک سال حبس تعزیری، دو سال تبعید و سه سال ممنوعیت نشر آثار محکوم شده بود.
آثار داستانی٬ شعر و همچنین مقالات این نویسنده در نشریات توقیف شده‌ امید زنجان٬ پیک آذر٬ نوید آذربایجان٬ شمس تبریز٬ یاشیل یول٬ یارپاق و… منتشر شده است.
او همچنین مدیر یک وبسایت اینترنتی در حوزه داستان‌نویسی ترکی است.
 مامورین وزارت اطلاعات حمید آرغیش را به خاطر چاپ کتاب “۸۰ ایل‌ حیکایه‌میز” مورد بازجویی و تهدید قرار دادند.
طبیعتاً مسئله اینجا سیاسی نبوده و تنها به علت ترکی نویسی این هنرمند ترک مورد بازخواست و تهدید واقع شده است، اداره اطلاعات خوی به سبب سانسور و اعمال فشار بر فعالین ادبی ترک به عنوان یکی از کاندیداهای برترین نژادپرست تیر ماه انتخاب می شود.
یاد آور شویم شهروندان ترک ساکن ایران از بعد زبان مورد انواع تبعیض ها واقع شده و از کوچکترین حقوقی برخوردار نمی باشند، در عین حال علارغم وجود 25 – 35 میلیون ترک در این جغرافیا سیستم آموزشی و تحصیلی ایران بر پایه تحمیل زبان اقلیت فارسی بر زبان های اکثریتی به مانند ترکی میباشد و تمامی ملیت های غیرفارس از حق آموزش به زبان مادری محروم می باشند.   
برای شرکت در انتخاب برترین نژادپرست تیر ماه 1392 می توانید از اینجا در رای گیری شبکه اجتماعی فیسبوک شرکت کنید.
منبع خبر:
http://tinyurl.com/q7zznlv

6/22/2013

محمود یاوری: محسن ترکی است و ترکی قضاوت می کند

پس از دیدار تیم های ذوب آهن اصفهان و پاس همدان که با نتیجه 4 بر 2 به سود تیم اصفهانی به پایان رسید در زمان مصاحبه مربیان آقای محمود یاوری با خرده گیری بر داور زمین آقای محسن ترکی در جواب سوال خبرنگاری مبتنی بر صحت یا عدم صحت پنالتی دقیقه 92 در مورد محسن ترکی در جمع خبرنگاران چنین گفته است:
"محسن ترکی است دیگ رو ترکی قضاوت می کند"
بنا بر خبر روزنامه جام نیوز وی امروز توهین به هویت ائتنیکی – زبانی محسن ترکی را انکار نموده و دقیقاً چنین فرموده است:
من گفتم ترکیه دیگه! یعنی محسن ترکیه دیگه. مثل اینکه شما می گویید فلانیه دیگه.
بدون تردید هدف محمود یاوری به سخره گرفتن هویت ائتنیکی – زبانی محسن ترکی بوده و عبارت ترکی قضاوت می کند مبتنی بر زیر سوال بردن ماهیت این داور ترک می باشد که بدون ذره ای تردید عملی نژادپرستانه می باشد، گوئی محسن ترکی به سبب ترک بودنش در بازی دچار تصمیم گیری های اشتباه شده است.
آقای محمود یاوری به سب توهین ائتنیکی به محسن ترکی اولین کاندیدای برترین نژادپرست تیر ماه 1392 میباشد و از امروز در فیسبوک برای انتخاب برترین نژادپرست ماه رای گیری آغاز می گردد.   
به زیر سوال بردن ماهیت ائتنیکی – زبانی ترک در ایران با توجه به پیشینه تاریخی و سیستماتیکش امری طبیعی جلوه می کند و کاربرد این مفهوم راسیستی از مربی یک تیم لیگ برتری غیرقابل قبول می باشد. نکته قابل تامل تر عدم بی توجهی کمیته به اصطلاح انظباتی و فدراسیون فوتبال به این توهین راسیستی که بر هویت ترکان این جغرافیا را داشته شده است می باشد.    
منبع خبر در روزنامه جام نیوز:
http://tinyurl.com/m7wmhcg

6/21/2013

حداد عادل به عنوان نژادپرست برتر خرداد ماه 1392 انتخاب شد

حداد عادل که به عنوان اولین کاندید انتخاب برترین نژادپرست خرداد ماه برگزیده شده بود با اتمام نظرسنجی صورت گرفته در شبکه اجتماعی فیسبوک به عنوان برترین نژادپرست خرداد ماه 1392 دست یافت.
آقای حداد عادل که چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۹۲ حداد عادل در جمع قریب به ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه سراسری تبریز حضور یافته بود در جلسه یاد شده یکی از دانشجویان سوالی با مضمون اینکه چرا به فرهنگ، زبان و قومیت توجه نمی شود را مطرح کرده بود که رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران در جواب چنین پاسخ داده بودند :
مادرانتان در خانه با شما ترکی صحبت می کنند همین حد برایتان کافی است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود : شما در خانه هایتان به زبان مادری صحبت می کنید؛ در مدارس باید به زبان فارسی تدریس شود.  
بر اساس نظرسنجی که در اینجا صورت گرفت حداد عادل با 43 رای از سوی نظر دهنده گانبه عنوان برترین نژادپرست خرداد ماه 1392 برگزیده شد. پس از سوی دولت ایران با 7 رای و عباس معروفی نویسنده فارس زبان با 4 رای جایگاه های بعدی را به خود اختصاص دادند.

6/17/2013

وزارت علوم: مجوز تاسیس دانشگاه های تک جنستی در آزربایجان‌غربی، گیلان و یزد صادر شد

بنا به گفته علی‌اکبر متکان معاون اداری و مالی و مدیریت منابع وزارت علوم درخواست هائی از استان‌های آزربایجان‌غربی، گیلان و یزد برای ایجاد دانشگاه تک ‌جنسیتی به وزارت علوم صورت گرفته که این وزارت خانه نیز درخواست های مذکور را تحت بررسی قرار داده است.
آقای علی اکبر متکان از نام گروه یا سازمانی که خواستار تاسیس دانشگاه های تک جنستی در آزربایجان غربی، گیلان و یزد شده اند هیچ نامی نبرده است.
بنا به گفته وی تا فرودین 1392 حدود 19 دانشگاه و مرکز آموزش عالی تک جنستی مجوز راه اندازی گرفته اند و در حال فعالیت هستند که از این تعداد تعداد 14 مورد ویژه خانم ها و 5 مورد ویژه آقایان است.
بدون تردید وضعیت بغرنج جوامع ایران از بعد فروپاشی بنیان های شخصیتی و اجتماعی ناشی از این نوع نگرش تبعیض آمیز نسبت به زنان می باشد که روز به روز نیز بر شدت آن افزوده می شود. نگرش تبعیض آمیز نسبت به زنان به مسئله دانشگاه های تک جسنیتی ختم نشده و در بسیاری از موضوعات از قبیل حقوق کیفری، دیه، مجازات های متفاوت زن و مرد، جایگاه شهادت، حجاب اجباری، قوانین خوانواده، ازدواج، آزاد در ازدواج، چند همسری، مهریه، حق کار، طلاق، ارث و حق مالکیت، اشتغال، ریاست جمهوری زنان و ... نیز به وضوح قابل لمس اند. در عین حال تبعیض نسبت به زنان در زنان ملت های محکوم نیز به سبب تفاو تبا جامعه غالب دوچندان می باشد، یک زن ترک هم از لحاظ زن بودن دچار تبعیض می گردد و هم به علت ترک بودن.  
وزارت علوم به سبب تبعیض جسنیتی که با ایجاد دانشگاههای تک جسنیتی نسبت به زنان روا می دارد به عنوان یکی از کاندیدا های برترین نژادپرست خرداد ماه برگزیده می شود.
منبع خبر ایجاد دانشگاه های تک جنستی: سایت عصر ایران
http://tinyurl.com/kaorydy 
یاد آور شویم رای گیری اینترنتی برای انتخاب برترین نژادپرست ماه در شبکه اجتماعی فیسبوک در حال پیگیری می باشد که رای دهنده گان می توانند از اینجا اقدام به نظر دهی کنند.

6/11/2013

مدیای کرد: اوج بی اخلاقی و به زیر پا گذاشتن رسالت رسانه ای

متاسفانه مدیای کرد به سبب بسیاری از مسائلی که خارج از موضوع بحث هست به بی اخلاقی وسیع مبتلا می باشد و بارها به
صورت های متعدد شاهد بروز این بی اخلاقی رسانه ای در مدیای کورد بوده ایم. نوک پیکان بسیاری از این بی اخلاقی ها نیز دقیقاً هویت ترک و مناطق ترک نشین منطقه را دربر می گیرد و روزی نیست که این و آن مدیای کورد اقدام به نشر نقشه ای به زعم ناشر کردستان خیالی مبتنی بر میلیونها کیلومتر از مناطق ملی ترک و دیگر گروههای ائتنیکی – زبانی منطقه نکند، این مسئله تنها به آزربایجان جنوبی مرتبط نبوده و در عراق (کرکوک و ..)، ترکیه ( ایغدیر، قارص و ..) و در آزربایجان جنوبی (اورمیه، سولدوز، ماکو، خوی و ..) دست نبازند.      
مدیای کرد در جدیدترین بی اخلاقی اقدام به زیر پا گذاشتن رسالت رسانه ای خود کرده و برای بار چنددهم دست به دزدی فعالین ترک با نام های گوناگون زده است. البته این بار اولین نیست و بدون تردید بار آخر نیز نخواهد بود چه بسیار قاچاقچیان هروئینی که به عنوان فعال حقوق بشر کرد جا زده و ارائه شده اند. مرحوم “حسن رضوی” از فعالین اهل حق ترک می باشد که به علت توهین مقامات دولت ایران به همکیشانش اقدام به خودسوزی در جلوی فرمانداری همدان نموده است، متاسفانه آخرین اخبار حکایت از مرگ وی در بیمارستان مطهری تهران می باشد. مرحوم “نیک‌مرد طاهری” یکی دیگر از ترکان اهل حق نیز می باشد که در چهاردهم خرداده اقدام به خودسوی نموده است ولی متاسفانه مدیای کرد هر دوی این انسانها را به عنوان کرد و یارسان معرفی و تبلیغ نموده است. این اولین باری نیست که گروههای به اصطلاح دمکرات کرد برای نیات غیرانسانی خود اقدام به چنین اعمالی می کنند بدون تردید آخرین بار نیز نخواهد بود.
به سبب بی اخلاقی وسیع مدیای کرد انجمن قیزیلباشان اهل حق مقیم خارج از کشور از طریق صفحه فیسبوک انجمن اقدام به نشر بیانیه زیر نموده است:
بیانیه قیزیلباشان اهل حق مقیم خارج کشور در مورد خودسوزی های اخیر در همدان
در روزهای اخیربیشتر سایت های خبری و حقوق بشری از جمله هرانا و ایران گلوبال خبر از خودسوزی دو نفر از پیروان اهل حق در مقابل فرمانداری شهر همدان در 14 و 15 خردادمصادف با 4 و 5 ژوئن 2013 دادند که متاسفانه سایت های خبری وابسته به گروههای اهلحق یارسان کرد و نیز برخی از فعالان حقوق بشری کرد خواسته و یاناخواسته سعی در مصادره هویت این قربان و یا قربانیان نمودند که خود جای بسی تاسف بوده و عملی غیر اخلاقی است و زخم  وارده از اقدامات ضدبشری و ضد حقوق انسانی حکومت دیکتاتوری ایران بر دل ما قیزیلباشان تورک اهل حق راعمیق تر ساخته و دو چندان می نماید . 
بنا به اطلاعات حاصله حسن رضوی از قیزیلباشان تورک اهل حق ساکن همدان در روز 04 ژوئن 2013و نیکمرد طاهری از اهل حق های یارسان کرد ساکن صحنه کرمانشاه در درتاریخ 05 ژوئن 2013 در اعتراض به توهین و بی احترامی به مقدسات دینی وتراشیدن سبیل یکی از همکیشانشان  بنام کیومرث تمناک توسط 5 نفر از نیروهای امنیتی زندان همدان  که نمونه ای از سیاست های محدودسازی  آزادی های فردی و مداخله در امور شخصی رژیم میباشد، در برابرفرمانداری همدان خود را به آتش کشیدند که در پی آن حسن رضوی با 60 درصدسوختگی در یکی از بیمارستانهای تهران تحت تدابیر امنیتی بستری شده ولی متاسفانه نیکمرد طاهری قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داده است. خبرها حکایت از آن دارد که اداره اطلاعات برای کنترل خشم مردم معترض و نزدیکان این قربانیان با تهدید و ارعاب تعدادی از بزرگان خانواده های قربانیان و شهر صحنه سعی در کنترل اعتراض کنندگان را دارد لیکن تعدادی از معترضین  تهدید کرده اند که درصورت ادامه عدم پاسخگویی مسئولین و عدم مجازات مسببین حادثه، اعتراضات خود را با به آتش کشیدن خود ادامه خواهند داد. 
 توضیح اینکه قیزیلباشان تورک اهل حق حداقل 10% جمعیت تورکان ایران را تشکیل می دهدو متاسفانه قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، غافل از ساختار چندفرهنگي و كثرت قومي در ايران، در تلاش برای یکدست سازی همه مردم ایران  سعی در  نابودي و تحقير زبانها و آیین های مختلف نموده است. حکومت متظاهر به اسلام با سلاح هم مذهبی فارسها و تورک ها سیاستهای راسیستی و مذهبی خود را به راحتی پیش می برد و علاوه از نسل کشیها به انحاء مختلف، از طریق رسانه های عمومی، تریبونهای نماز جمعهو مساجد، در پادگانها و دانشگاهها، مرتبا تبلیغات منفی و توهین های ناروا درحق مردمان تورك زبان و اتباع قيزيلباش اهل حق خود نموده  و خسارات معنوی جبران ناپذیری ببار می آورد . رژیم حتی به نسل کشی فرهنگی و مذهبی بسنده نکرده ،اقدام به ترور و نسل کشی فیزیکی هم کرده است که نمونه بارز آن، جریانات روستای اوچ تپه قوشاچای (میاندواب) و حمله نیروهای مسلح ج.ا.ایران با سلاحهای سنگین خود در سال 2004  به این روستا می باشد.  
ما جمعی از جوانان قیزیلباش تورک اهل حق مقیم کشورهای مختلف،  دولت جمهوری اسلامی ایران راکه از یک سو با ايجاد تشويش و وحشت، سیاستهای فارس سازی و شیعه سازی قيزيلباشان تورك اهل حق را پيش مي برد و از سوی دیگر با تعقيب سیاستهای کرد سازی سعی در آسیمیله سازی این مردمان در قالب مذهب کردی یارسان را دارند، محکوم نموده واز همه ارگانهای حقوق بشری رسیدگی فوری به این جنایات بشری را خواستاریم.
قیزیلباشان اهل حق مقیم خارج کشور    
لینک منبع بیانیه:
http://tinyurl.com/loy64zm

مدیای کرد به علت بی اخلاقی وسیع و نشر اخبار متعدد کذب و جهت دار به عنوانی یکی از کاندیداهای برترین نژادپرست خرداد 
انتخاب می شود.

متاسفانه ارگان به اصطلاح حقوق بشر فارس زبانان نیز در ترویج بی اخلاقی مدیای کرد و به زیرپا گذاشتن رسالت رسانه ای شریک گشته است  وبدون کوچکترین تحقیقی به سبب مسائل سیاسی اقدام به منتشر نمودن ادعاهای مدیای بی اخلاق کورد گشته است:

هرانا؛ مرگ یک پیرو یارسان دیگر در پی خودسوزی
http://hra-news.org/1389-01-27-05-24-07/15784-1.html


6/02/2013

رئیس اداره ثبت احوال سولدوز: نام های آغوز، هارای و .. نام های غیر ایرانی اند

آقای حسین هاشم پور رئیس اداره ثبت احوال سولدوز (نقده) در گفتگو با خبرگزاری دولتی سولدوز خبر اسامی ترکی آغوز، هارای و .. را اسامی مغایر با فرهنگ ایرانی معروفی نموده و از عدم اجازه ثبت احوال استان برای انتخاب این چنین نامهائی از سوی خانواده ها خبر داده است.
وی از تبت اسامی همچون "تورناز" در استان خبر داده و انتخاب چنین اسامی را از سوی خانواده ها عجیب خوانده است.
آقای حسین هاشم پور رئیس اداره ثبت احوال سولدوز انتخاب اسامی ترکی والدین برای فرزندان را مرتبط با تبلیغات عده ای مشخص که وی این عده مشخص را 5 الی 6 نفر می داند معرفی نموده است.
اینکه اسامی آغوز، هارای و .. اسامی ترکی اند جای شک و شبهه ای نیست ولی اینکه انتخاب اسامی ترکی والدین برای فرزندان از سوی رئیس اداره ثبت احول سولدوز غیرمتعارف با فرهنگ ایرانی تلقی می شود جای بسی تامل هست که آیا خلق ترک و ترک زبانان ساکن این جغرافیا جزء شهروندان ایران نمی باشند و شهروند درجه دوم تلقی می شوند که حق انتخاب نام فرزند خویش به زبان مادریشان را ندارند و یا اینکه زبان ترکی که زبان مادری میلیونها ترک در ایران می باشد که بدون تردید جزء اکثریت اهالی ساکن این جغرافیااند در تعریف غیرایرانی بودن می گنجد؟ طبیعاً فرهنگ ایرانی که مد نظر آقای رئیس بوده فرهنگ فارس زبانان هست چون انتخاب اسامی فارسی برای کودکان ترک مغایرتی با فرهنگ به اصطلاح ایرانی ندارد آنچیزی که مغایر با فرهنگ ایرانی هست اسامی ترکی اند نه اسامی کوروش، خشایار و ... 
طبعیتاً در جغرافیائی که وجود خلق و زبانی به نام "خلق ترک" و "زبان ترکی" کتمان، انکار و تحقیر  می شود سخن رئیس اداره ثبت احوال سولدوز در غیرمتعارف بودن اسامی ترکی سخن جدیدی نیست. آقای حسین هاشم پور به سبب غیرمتعارف خواندن اسامی ترکی به عنوان یکی از کاندیدهای برترین نژادپرست خرداد ماه برگزیده می شود.  
شماره خبر سایت دولتی سولدوز خبر:
شماره خبر: ٧٢٧٦٣
http://tinyurl.com/mpkwwk9

محمدرضا رحیمی در اردبیل: نباید بگذاریم به زبان فارسی آسیبی وارد شود

جغرافیای ایران به ذاتش یک جغرافیای چندملیتی، چندزبانی، چنددینی، چندفرهنگی و... می باشد و در پروسه ملت سازی بر اساس یک زبان – یک ائتنیک (فارس زبان) – یک ایدئولوژی زبان اقلیت فارس زبان بر زبان اکثریت جامعه ایران که خلق ترک باشد با عناوین مختلف تحمیل شده است، در کنار تحمیل زبان بیگانه و استعماری فارسی بر ملت ترک این زبان بر ملت های تحت ستم نیز تحمیل شده است. در ایران علارغم وجود زبان های متعدد هیچ زبانی رسمی نبوده و از هیچ جایگاهی در سیستم آموزشی و تحصیلی برخوردار نمی باشد، در حالیکه زبان فارسی با عناوین مختلف آغشته و ارائه شده و از حمایت بی دریغ دولت ایران برخوردار می باشد در عین حال زبان استعماری فارسی با سیستم آموزشی اجباری سعی در ژنوساید دیگر زبانهای غیرفارس، اجرای سیاست های آسیمیلاسیون، انتگراسیون ملل محکوم در جامعه حاکم و .. را به پیش می برد. 
سخنان محمد رضا رحیمی در قبال زبان فارسی در حالی صورت می گیرد که در ایران ما با تداوم استعمار زبانی – فرهنگی ملت های محکوم مواجه می باشیم. آقای محمدرضا رحیمی به علت حمایت از استعمار و سطله گری ملت حاکم و انکار ملیت های غیرفارس به عنوان یکی از کاندیدهای برترین نژادپرست خرداد ماه انتخاب می شود.       
به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، محمدرضا رحیمی صبح امروز در حاشیه افتتاح سیستم کنترل آب شرب اردبیل و در سخنانی حاشیه‌ای اظهار داشت: ما نباید با زبان بیگانه اعتبار و ارزش خود را به رخ بکشیم چرا که این شایسته نیست با قدر نشناختن زبان فارسی لغات و کلمات غربی را بر آن ترجیح دهیم.
 وی گفت: بهتر است به جای استفاده از عنوان‌های بیگانه و کلمات غربی نظیر «سیستم»، بکوشیم از عنوان اداره به معنای مدیریت استفاده کنیم چرا که می‌بینیم در بخشی از سخنان و محاوره‌های خود از کلمات بیگانه استفاده می‌کنیم.
معاون اول رئیس جمهور یادآور شد: اگر رسانه‌ها بزرگنمایی کنند باید بگویند، نه اردبیلی‌ها فارسی‌زبان هستند و نه من، ولی زبان فارسی زبان ملی ماست و نباید بگذاریم آسیبی به آن وارد شود.
رحیمی تصریح کرد: اگر از بنده خرده نگیرند باید اعلام کنم که کلمات غربی و گاه غیر‌فارسی آنچنان در محاوره‌های ما دیده می‌شود که اصلاً شایسته و درست به نظر نمی‌رسد.
این مسئول ادامه داد:‌ مهندسان ما که امروز سر‌آمد علوم و فنون هستند باید به جای زبان‌های بیگانه از اصالت زبان فارسی دفاع کنند.
عضو کابینه دولت احمدی‌نژاد افزود: ما به اندازه کافی در ارتباط با تلویزیون، تلفن همراه، سایت‌ها و ارتباطات روزانه از کلمات و اصطلاحات غربی استفاده می‌کنیم و دیگر لزومی ندارد در نظام اداری نیز از این کلمات قلمبه سلمبه استفاده شود.
رحیمی خاطرنشان کرد: هیچ زبان؛ زبان دیگر را تهدید نمی‌کند و قطعاً‌ زبان و فرهنگ جامعه ما نیز پایدار است و بهتر است با پاسداری از زبان فارسی از فرهنگ و ادبیات این سرزمین صیانت کنیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، وی اذعان داشت: نباید فرهنگ غنی و زبان فارسی ما آسیبی ببیند و یا بخواهیم کارها را بی‌سرانجام و بی‌هدف دنبال کنیم.
منبع خبر: خبرگزاری فارس
يکشنبه 12 خرداد 1392 - Jun 02 2013
شماره خبر: 13920311000518

5/28/2013

وبلاگ ایران ویچ : حمله به شادی صدر فعال حقوق زنان

خانم شادی صدر فعال حقوق زنان در صفحه فیسبوک شخصی اش از رنج های روا داشته شده نسبت به ملت عرب نقد نیش دار صمیمی داشته که با حمله گرروه افراطی گردانندگان سری وبلاگهای ایران ویچ مواجه شده است. گرداننده گان وبلاگ ایران ویچ به علت حمله به خانم شادی صدر به عنوان یکی از کاندیدهای نژادپرست ترین فرد خرداد ماه انتخاب گشتند.  
علارغم اینکه خانم شادی صدر خود جزئی از ملت حاکم می باشد نوع نگاه صمیمی! و نقادانه اش نسبت به مسائل ملت عرب قابل تحسین و ستودنی می باشد.

عباس معروفی: یکی نیست با لقد بزنه تو دهنش

دومین کاندید برترین نژادپرست خرداد ماه آقای عباس معروفی می باشد. وی در جواب مقاله آقای دکتر براهانی که رسمیت انحصاری زبان فارسی را در جغرافیای چندزبانه و چندملیتی به مانند ایران را مصداق بارز نقض حقوق بشر خوانده بود در صفحه فیسبوک شخصی اش سخنان زیر را منتشر کرده است. در عین حال وی نام جامعه ترک را با مفهوم آذری که ترمی راسیستی و استعماری میباشد فرا خوانده است. 
آقای عباس معروفی:
این آقا به قول خودش هفتاد تا کتاب نوشته و همیش به زبان فارسی. حتی یک کتاب به زبان آذری ننوشته، و بعد می خواد زبان فارسی رو تغییربده. اون هم با مغلطه. یکبار بهش گفتم:
آقا! هشتصد سال پیش وقتی شماها به ایران حمله کردین، زبان ما فارسی بود. یادت نیست؟
یکی نیست با لقد بزنه تو دهنش!؟

5/27/2013

حداد عادل: مادرانتان در خانه با شما ترکی صحبت می کنند همین حد برایتان کافی است

اولین کاندید دریافت جایزه نژادپرست برتر ماه آقای حداد عادل کاندیدای انتخابات ایران می باشد که به "زبان ترکی" که زبان مادری میلیونها شهروند ایران می باشد بی حرمتی نموده است. 
چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۹۲ حداد عادل در جمع قریب به ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه سراسری تبریز حضور یافت . این جلسه که قرار بود ساعت ۱۱:۳۰ شروع شود با تاخیر حدادعادل ساعت ۱۲:۱۵ شروع شد.  در این جلسه برخی از دانشجویان گزینش شده برای پرسش سوالات خود فراخوانده شده و به طرح سوالات دیگر دانشجویان فرصتی داده نشد. در میان دانشجویان سوال کننده یکی از دانشجویان سوالی با مضمون اینکه چرا به فرهنگ، زبان و قومیت توجه نمی شود، مطرح کرد که رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران در جواب پاسخ داد :
مادرانتان در خانه با شما ترکی صحبت می کنند همین حد برایتان کافی است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود : شما در خانه هایتان به زبان مادری صحبت می کنید؛ در مدارس باید به زبان فارسی تدریس شود. 

انتخاب نژادپرست برتر ماه

از این پس در این وبلاگ هر ماه شخص، سازمان، گروه، احزاب، مدیا، و .... که مرتکب اعمال نژادپرستانه ای به عناوین و شیوه های مختلفی شده اند جمع آوری گردیده و در آخر هر ماه سعی بر آن خواهد شد که جایزه برترین نژادپرست ماه را به کاندیدهای احتمالی طی مراسمی اهداء کنیم.
هدفمان از ساخت این وبلاگ اثبات وجود و عمق نژادپرستی در جغرافیای ایران و مبارزه با هر گونه نژادپرستی میباشد. تمامی خواننده گان نیز می توانند در صورت مواجهه با هر گونه نژادپرستی مورد مذکور را با تصویر (اسکرین شات)، یا فایل صوتی / تصویری به ایمیل وبلاگ ارسال کنند. 
ایمیل وبلاگ برای فرستادن کاندیدای دریافت جایزه نژادپرست ترین فرد یا سازمان ماه:
urmiyenews@gamil.com 
شیوه انتخاب برترین نژادپرست ماه تا زمان شناخته شدن وبلاگ از سوی مدیر و مدیران وبلاگ خواهد بود ولی با شناخته تر شدن وبلاگ سعی بر آن خواهد شد تا با اجماع نظر عمومی همچون رای گیری در سایتهای اجتماعی نظیر فیسبوک نژادپرست برتر ماه را برگزینیم.